سه سال و نیم پیش تصمیمی گرفتم که مسیر حرفهایام را کاملاً تغییر داد. دنیای آشنای وب۲ را ترک کردم و وارد فضای عمیق، پرهرجومرج و هیجانانگیز توسعه بلاکچین شدم.
این حرکت واضح و آشکار نبود. دنبال پامپ (بالا رفتن ناگهانی قیمت) یا موفقیت یکشبه نبودم. دنبال معنا بودم — فناوریای که با ارزشهایم همراستا باشد، ذهنم را به چالش بکشد و دلیلی برای ادامه ساختن به من بدهد.
از آن زمان به بعد، هرگز به عقب نگاه نکردم. وب۳ برایم بیش از یک شغل شد — به چشماندازی تبدیل شد که از طریق آن آینده اینترنت را میبینم.
در این نوشته میخواهم دلیل این جهش را به اشتراک بگذارم، آنچه یاد گرفتهام را بیان کنم و به توسعهدهندگان دیگر نشان دهم چگونه با وضوح و هدفمند این تغییر را پیش ببرند.
چه انتظاری از وب۳ باید داشت
پرداخت انعطافپذیر و انگیزههای پرریسک
یکی از اولین چیزهایی که هنگام مهاجرت به وب۳ توجه من را جلب کرد، تفاوت چشمگیر و اغلب پاداشدهی بالاتر ساختار پرداخت در مقایسه با تکنولوژی سنتی بود.
به جای حقوق ثابت و کاغذبازیهای منابع انسانی، پروژههای وب۳ اغلب ترکیبی از پرداختهای استیبلکوین، فاکتورهای روی زنجیره و انگیزههای مبتنی بر توکن ارائه میدهند. در بسیاری موارد، پول مستقیماً به کیف پول شما واریز میشود. گاهی یک فاکتور شفاف است؛ گاهی هم مدل ترکیبی.
و بعد توکنها هستند.
مانند سهام در استارتاپها، توکنهای پروژه به شما سهمی از محصولی که میسازید میدهند. اگر پروژه موفق شود، شما هم موفق میشوید. این انگیزهای اضافه است که در وب۲ کمتر یافت میشود. البته ارزش توکنها میتواند به همان سرعت افت کند — نوسانات بازار واقعی است و ریسکها نیز.
با این حال، پتانسیل سودآوری اغلب بسیار بیشتر است. بر اساس تجربه شخصی من، مهندسان سطح ارشد وب۳ معمولاً بیش از لیدهای تکنولوژی سنتی درآمد دارند — مخصوصاً وقتی ترکیب حقوق پایه و انگیزههای توکنی را در نظر بگیرید.
با این همه، یک معادله وجود دارد: ثبات.
وب۳ سریع حرکت میکند. پروژهها تغییر مسیر میدهند، منابع مالی جابهجا میشوند، بازارها سقوط و رشد میکنند. جایی نیست که فقط به «چک حقوق» دل خوش کنید. اما اگر با تغییرات راحت باشید، انعطافپذیری و پتانسیل سودش ارزش تمام آشوب را دارد.
کار کردن واقعی از راه دور، نه فقط یک امتیاز
وقتی شرکتهای سنتی به آرامی کارکنان را به دفاتر برمیگردانند، وب۳ هرگز از دورکاری جدا نشده است. تیمهای توزیعشده ترند نیستند — حالت پیشفرض هستند.
برای بسیاری، این یعنی آزادی کار از هر نقطهای، تنظیم ریتم خودشان و ساختار دادن به زندگیشان فراتر از ساعات کاری. اینجا «دوستدار دورکاری» نیست، بلکه «ذاتی دورکار» است — بخشی از ساختار و فرهنگ صنعت.
ویژگی برجسته دیگر؟ گمنامی اغلب استاندارد است. در بسیاری پروژهها، نام قانونی یا مدارک شخصی خواسته نمیشود. پرداختها مستقیم به کیف پول میروند، و بس. مخصوصاً در نقشهایی مثل ممیزی قراردادهای هوشمند یا امنیت کلاه سفید، همکاران اغلب ناشناس باقی میمانند. در پروژه فعلی من، اکثر همتیمیهایم را به اسم واقعی نمیشناسم — بعضی هنگام تماسها از تغییر دهنده صدا استفاده میکنند، و نمیدانم کجا زندگی میکنند.
البته اگر فردی هستید که همکاری حضوری را دوست دارید، ممکن است وب۳ حس تنهایی بدهد. دفاتر کمیاباند. ملاقاتهای حضوری نادر و غیرمنتظرهاند. فرهنگ مبتنی بر ارتباطات غیرهمزمان و خودمختاری است.
اما اگر استقلال، انعطافپذیری و حفظ حریم خصوصی برایتان اهمیت دارد، وب۳ دقیقاً همان چیزی است که میخواهید.
ذهنیت توسعه متفاوت
وب۳ فقط یک صنعت جدید نیست — یک پارادایم جدید است. فضایی است که ایدههای نوآورانه آینده رمزنگاری، سیستمهای توزیعشده، تمرکززدایی و الگوریتمهای اجماع را شکل میدهند. و چون قوانین هنوز کامل نوشته نشدهاند، رویکردهای توسعه سنتی اغلب قابل اعمال نیستند.
اینجا آزمایش و تجربه اجباری است — نه اختیاری. بسیاری ابزارهای پایه هنوز در حال تکاملاند. زبانهایی مثل Solidity جوان هستند و فریمورکهایی دارند که شاید هنوز نسخه پایدار نداشته باشند.
اگر توسعهدهندهای هستید که از یادگیری، آزمون و ساختن در قلمروهای ناشناخته لذت میبرید، وب۳ محیط ایدهآلی است. پر از شلوغی، هیجان و فرصت.
اما به چابکی و تحمل بالای تغییر هم نیاز دارد. اگر دنبال پیشبینیپذیری، ابزارهای کهنه یا نقشههای راه مشخص هستید، وب۳ ممکن است صبرتان را بسجد. انعطافپذیری مهارتی به اندازه کدنویسی خوب اهمیت دارد.
متنباز بودن در راس همه چیز
در وب۳، شفافیت فقط یک امتیاز خوب نیست — پایه و اساس است. حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد کدهای نوشته شده برای پروژههای بلاکچین بهطور پیشفرض متنباز هستند. یعنی هرکسی میتواند منطق پروتکل را بکاود، مکانیزمها را بررسی کند یا مستقیماً مشارکت داشته باشد.
اما این شفافیت فقط برای همکاری نیست. وسیلهای برای ساخت اعتماد است. در صنعتی که هنوز کلاهبرداری و رگپول (rug pull) وجود دارد، اعتبار همه چیز است — و انتشار کد یکی از واضحترین نشانههای صداقت است.
کد باز به بازرسی عمومی دعوت میکند. مشارکت جامعه را تشویق میکند. بازبینیهای رایگان و عمومی را ممکن میسازد که به یافتن مشکلات کوچک قبل از ممیزی رسمی کمک میکند.
اگر متنباز برایتان چیزی بیشتر از یک پروژه جانبی بوده — اگر آن را یک فلسفه یا مهارت میدانید — وب۳ جای ایدهآل برای تحقق آن است. جایی که ساختن در معرض دید عموم نه تنها تشویق میشود، بلکه انتظار هم میرود.
قوانین در حال همگام شدن
با وجود رشد سریع، وب۳ هنوز در فضای قانونی نامطمئن کار میکند.
قوانین بین کشورها تفاوت زیادی دارد — اتحادیه اروپا چارچوبهای روشنی مانند MiCA (بازارهای داراییهای کریپتو) معرفی کرده، اما برخی مناطق هنوز کریپتو را در منطقه خاکستری قانونی نگه داشتهاند.
با این حال، شاهد پیشرفت واقعی هستیم. سال گذشته نقطه عطف مهمی با تصویب ETF بیتکوین و اتریوم در آمریکا رخ داد و انتظار میرود سال ۲۰۲۵ تحولات مشابهی برای سایر داراییهای دیجیتال بهوجود بیاید.
وب۳ پر از امکانات بیپایان است، اما چالشهای خاص خودش را هم دارد. نیازمند انعطاف، کنجکاوی و آمادگی برای رشد در دل عدم قطعیت است.
پس چگونه جهش از وب۲ نه فقط نرم، بلکه موفق باشد؟
۹ نکته برای موفقیت در وب۳
نکته ۱: از تجربه وب۲ خود استفاده کنید
وقتی روی اولین پروژه وب۳ خود کار میکردم — راهکار بلاکچینی زنجیره تامین مبتنی بر Corda — پیشینهام در Kotlin و Java واقعاً کمک کرد. چون Corda بلاکچین خصوصی بود، بسیاری از زیرساختها آشنا بودند. حتی مهمتر؟ مهارتهای رهبری که در نقشهای وب۲ به دست آورده بودم.
وقتی توسعهدهندگان را برای آن پروژه استخدام میکردم، دنبال دانش عمیق قراردادهای هوشمند یا سیستمهای غیرمتمرکز نبودم. آنچه بیشتر اهمیت داشت، اصول قوی بود: مهارتهای برنامهنویسی مستحکم، درک پایگاه دادهها و فهم اصول شبکه.
پس اگر توسعهدهنده بکاند جاوااسکریپت هستید و میخواهید وارد وب۳ شوید، بهترین کار این نیست که به حوزهای کاملاً جدید مثل مهندسی پروتکل جهش کنید. بلکه نقشی پیدا کنید که مهارتهای فعلیتان را در بستر وب۳ به کار ببرید. این گذار نرمتر و پایدارتر خواهد بود.
همه چیز را یکباره عوض نکنید — این سریعترین راه برای از دست دادن هم انگیزه و هم درآمد است. به آن به چشم تکاملی مرحلهای نگاه کنید، نه شروعی کاملاً تازه.
نکته ۲: اصول پایه — زبانها، تکنولوژی و طراحی سیستم را مسلط شوید
قبل از وب۳، من طرفدار پروپاقرص JVM بودم — جاوا، کاتلین، گرووی. به شوخی به شوخی به جاوااسکریپت میخندیدم و .NET را به «سمت تاریک شرکتی» نسبت میدادم.
اما همه چیز با پروژه دوم وب۳ تغییر کرد — سیستم مدیریت دارایی کیف پول رمزنگاری. یکی از نخستین چالشها؟ یاد گرفتن کار با کتابخانههای جاوااسکریپت و تایپاسکریپت بود. هر چه بیشتر در وب۳ پیش رفتم، بیشتر فهمیدم که جاوااسکریپت — و به طور فزاینده، پایتون — همه جا حضور دارند. حالا تقریباً هر روز از هر دو استفاده میکنم.
اگر میخواهید وارد وب۳ شوید، این زبانها را به جعبه ابزار خود اضافه کنید. آنها نه فقط در بلاکچین، بلکه در سراسر فناوری بسیار پرکاربردند.
همچنین، اصول پایه و طراحی سیستم را دست کم نگیرید. در یک دور استخدام، کاندیدایی را انتخاب کردیم که دانش کمتری از وب۳ داشت ولی تفکر طراحی و اصول مهندسی قویتری داشت. فریمورکها قابل یادگیریاند؛ غرایز مهندسی خوب زمان بیشتری میبرد و در بلندمدت مهمتر است.
در نهایت، مهمترین چیز توانایی حل مسئله است، بدون توجه به فناوری. این ذهنیت، قویترین دارایی شماست — چه در وب۳، چه هر جای دیگر.
نکته شماره ۳: ایجاد روابط قوی — با همتیمیها و مدیران
در حوزه تکنولوژی، معمولاً شنیده میشود که توسعهدهندگان مدیران را بیفایده، مانعتراشی یا فقط افرادی میدانند که مرتب میپرسند «پیشرفت اون کار چطوره؟»
این نگرش معمولاً با انگشت اشاره همراه است: باگها تقصیر تیم کنترل کیفیت است، استقرار بر عهده تیم DevOps است، فشار زمانبندیها فقط بر دوش مدیریت.
اما در طول سالها، هم به عنوان یک نیروی فنی مستقل (IC) و هم به عنوان رهبر تیم، چیز ساده ولی قدرتمندی آموختهام: موفقیت در هر نقشی از پذیرفتن مسئولیت و ساختن اعتماد با همه اطرافیانت شروع میشود.
بسیاری از بهترین فرصتهای من نه از رزومه بلکه از روابط شکل گرفت. یک مدیر مهندسی که رابطه خوبی با او داشتم مرا در جریان پروژهای قرار داد که امروز روی آن کار میکنم. و به عنوان یک رهبر، انعطافپذیری و حمایت را به مهندسانی که میدانستم میتوانم رویشان حساب کنم ارائه دادم، چه به معنی یک روز مرخصی باشد و چه فضایی برای کار در ریتم دلخواهشان.
این موضوع فقط در مورد مهربان بودن نیست. بلکه درباره احترام متقابل و مسئولیت مشترک است. روابط قوی، تیمها را مقاومتر میکند و درهایی باز میکند که مهارتها به تنهایی اغلب نمیتوانند.
در دنیای Web3، جایی که تیمها پراکنده و پرسرعت هستند، سرمایه روابط واقعی، سرمایه واقعی است. از ابتدا روی آن سرمایهگذاری کن.
نکته شماره ۴: ابتکار عمل داشته باش، مسئول کارت باش و دانشت را به اشتراک بگذار
این نکته کاملاً به نکته قبلی مرتبط است — چون روابط قوی وقتی پشتوانه عمل، پاسخگویی و تمایل به رهبری داشته باشند رشد میکنند.
مثل قدیمیها که میگفتند «ابتکار عمل تنبیه میشود»، اما تجربه من چیز دیگری گفته: ابتکار عمل وقتی پاداش میگیرد که همراه با تعهد و پیگیری باشد.
در طول دوران کاریام، کارگاههای داخلی راهاندازی کردهام، گروههای تخصصی برگزار کردهام، پروژههای جانبی شروع کردهام و ابتکارات اجتماعی ساختهام. اغلب این تلاشها نتیجه داده — نه فقط در قالب شناخته شدن، بلکه در رشد واقعی. برای مثال، کار من روی برنامههای آموزش شرکتی پایههای نقش تدریسم در دانشگاه را ساخت.
در هر پروژهای که بودهام، کسانی که مسئولیت میپذیرند — افرادی که منتظر دستور نمیمانند — آنهایی هستند که ارتقاء میگیرند، پاداش میبرند و وارد کارهای تاثیرگذار میشوند. حتی دیدهام که این افراد در زمان توقف افزایش حقوقهای کلی شرکت هم حقوقشان افزایش یافته. و وقتی تصمیمات سخت مثل کاهش نیرو گرفته شده، این افراد آخرین کسانی بودهاند که اخراج شدهاند. این را نه فقط به عنوان یک توسعهدهنده، بلکه به عنوان کسی که آن تصمیمات را گرفته میگویم.
در Web3، جایی که سرعت تغییر زیاد است و تیمها به سرعت بزرگ یا کوچک میشوند، فعال بودن، قابل اعتماد بودن و سخاوتمند بودن در به اشتراکگذاری دانش، بهترین امنیت شغلی و سریعترین راه پیشرفت است.
موضوع فقط پیشرفت نیست. موضوع این است که کسی باشی که دیگران حتی در روزهای سخت میخواهند با او بسازند.
نکته شماره ۵: برند شخصی خودت را بساز
این به معنی این نیست که لازم است اینفلوئنسر تماموقت شوی یا زندگیات را در اینستاگرام به اشتراک بگذاری (مگر اینکه بخواهی). ساختن برند شخصی یعنی داشتن دیدگاه منحصر به فرد، به اشتراک گذاشتن آن از طریق کانالهای عمومی — آنلاین یا آفلاین — و دیده شدن تخصصات.
در بازار رقابتی، برند شخصی میتواند مزیتی باشد که تو را به چشم بیاورد. وقتی استخدامکنندگان یا مشتریان بین چند گزینه انتخاب میکنند، احتمال بیشتری دارد سراغ کسی بروند که حرف میزند، دانش به اشتراک میگذارد و چیزی متفاوت به میز میآورد.
بیایید صادق باشیم: همه ما دوست داریم با تکنولوژیهای پیشرفته کار کنیم، روی پروژههای هیجانانگیز، در کنار بهترینها. برند شخصی قوی به تو کمک میکند دقیقاً برای چنین فرصتهایی دیده شوی. نشان میدهد فقط کارمند عادی نیستی که ساعت میزند، بلکه کنجکاو، درگیر و بیباک در به اشتراکگذاری آموختهها هستی.
از کوچک شروع کن. گاهگاهی در لینکدین پست بگذار. یک درس، ابزاری که دوست داشتی، یا یک بینش فنی را به اشتراک بگذار. کافی است برای شروع.
اگر دوست نداری ایدههایت به نام واقعیات وصل باشد، مشکلی نیست — مخصوصاً در Web3. حسابهای ناشناس در X (توییتر سابق) در فرهنگ توسعهدهندهها و میمها بسیار فعالند. برخی از تاثیرگذارترین صداها حتی چهرهای ندارند. این مسیر من نیست، اما اگر با تو سازگار است، مسیر معتبر و قدرتمندی است.
اگر میخواهی این دیده شدن را بیشتر کنی — نکته بعدی به کارت خواهد آمد.
نکته شماره ۶: جدی Crypto Twitter را دنبال کن
Crypto Twitter (یا CT) ضربان قلب Web3 است. جایی که آخرین روندها، ابزارها، بحثها و فرصتها شکل میگیرند — اغلب پیش از اینکه به بلاگها، خبرنامهها یا رسانههای اصلی برسند.
بیپرده بگویم: اگر واقعاً به حرفه Web3 جدی هستی، بودن در X (توییتر سابق) اختیاری نیست — ضروری است.
قبلاً این را دستکم میگرفتم. ترولها، ناشناسی، موضوعات ایلان ماسک — همه به نظر سر و صدایی بیش نبود. اما رفته رفته فهمیدم چیزی که CT دارد، سیگنال واقعی است. بنیانگذاران، سازندگان، سرمایهگذاران و توسعهدهندگان اصلی — از جمله ویتالیک بوترین خود اتریوم — اینجا افکار و محصولاتشان را اول به اشتراک میگذارند.
این فقط منبع اطلاعات خاص نیست. جایی است برای ساختن برند، گسترش شبکه و باز کردن فرصتهای جدید. همین حالا من عضو برنامه انکوباتور یونیسواپ هستم و تقریباً تمام ارتباطات این گروه (بیش از ۱۲۰ نفر از بیش از ۵۰ کشور) در X اتفاق میافتد. همه فعال، متصل و درگیر هستند.
در واقع، بسیاری از کارفرمایان و برگزارکنندگان هکاتون حالا در فرآیند استخدام، درخواست نام کاربری توییتر میکنند. اگر هم قصد داری پروژه خودت را راه بیندازی، جامعهات از همین جا شروع میشود. بدون حضور در آنجا، هیچ پیشرفتی نخواهی داشت.
نکته شماره ۷: در هکاتونها شرکت کن
هکاتونها سنگ بنای فرهنگ Web3 هستند. هر هفته دهها هکاتون برگزار میشود — آنلاین و حضوری — با جوایزی که اغلب به صدها هزار دلار میرسد. اما ارزش واقعی فقط پول نیست.
بسیاری از هکاتونها فرصتهای سرمایهگذاری، گرنت یا دعوت به انکوباتور برای MVPهای موفق ارائه میدهند. این یکی از قابل دسترسترین راهها برای ورود به Web3 است، به ویژه اگر تازه شروع کردهای.
لازم نیست نابغه سولیدیتی باشی. تیمها معمولاً شامل توسعهدهندگان بکاند، سازندگان فرانتاند، مسئولین استقرار و کسی که ارائه کار را انجام میدهد هستند. حتی دانشجویان یا خودآموزها هم میتوانند نقش مهمی داشته باشند. هر نقش اهمیت دارد. علاوه بر هکاتونهای محصول، مسابقات امنیتی و CTF (Capture the Flag) نیز وجود دارد که هدف آنها یافتن نقصها پیش از عرضه به شبکه اصلی است. این چالشها میتوانند بسیار پردرآمد باشند — مثل جایزه ۲.۳۵ میلیون دلاری مسابقه Uniswap v4 — و به بهبود امنیت کل اکوسیستم کمک کنند.
شخصاً در چندین هکاتون شرکت کردهام. هر پروژه برنده نبود، اما تجربه کاملاً تحولآفرین بود. با همکاران جدید آشنا شدم، نقشهای تازهای بر عهده گرفتم و یاد گرفتم چگونه تحت فشار بسازم. هکاتونها فقط رویداد نیستند — سکوی پرتاب برای حرفه، ارتباطات و ایدههایی هستند که زندگیات را تغییر میدهند.
نکته شماره ۸: در پروژههای متنباز مشارکت کن
همانطور که قبلاً گفته شد، ۸۰ تا ۹۰ درصد کد Web3 متنباز است. و نهایتاً کد تو احتمالاً روی زنجیره قرار میگیرد و برای همه قابل مشاهده است.
فراتر از این، مشارکت در متنباز یکی از بهترین راهها برای نشان دادن مهارتها، سیگنال دادن به نیتهای خوب و ساختن اعتبار در جامعه است.
همچنین راه قدرتمندی برای دیده شدن است. در پروژه فعلیام، چند همتیمی فقط با ارسال درخواستهای pull در گیتهاب شروع کردند. حالا همه آنها مشارکتکنندگان تماموقت شدهاند.
یکی دیگر از مزایای کمتر دیده شده؟ این کار باعث میشود کد بهتری بنویسی. وقتی میدانی دیگر توسعهدهندگان کد تو را خواهند خواند، بررسی میکنند و به آن تکیه میکنند، استانداردها بالا میروند و مهارتهای تو تیزتر میشوند.
اگر همکاری، شفافیت و مالکیت مشترک برایت اهمیت دارد، Web3 زمین بازی توست. پس از کوچک شروع کن: روی مسائل نظر بده، پیشنهاد تغییر بده، کد به پروژههایی که دوست داری بفرست. این فقط تجربه خوب نیست — در بسیاری موارد بلیت ورود تو به Web3 است.
نکته شماره ۹: از هوش مصنوعی برای افزایش بهرهوری خود استفاده کن
زمانی استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مثل تقلب یا کاری بود که باید مخفی میکردی. بعضی توسعهدهندگان آنها را نادیده میگرفتند. برخی هم به تاثیرشان کماهمیت میدادند.
اما در سال ۲۰۲۵، این نگرش منسوخ شده است. اگر هنوز از هوش مصنوعی در جریان کاری خود استفاده نمیکنی، سوالات جدی ایجاد میشود.
نادیده گرفتن هوش مصنوعی امروز مثل امتناع از نوشتن تست یا استفاده از لاینت است. و در فضایی مثل Web3، جایی که بیشتر کد متنباز است، ابزارهایی مثل GitHub Copilot و برنامهنویسان جفت هوش مصنوعی به مجموعههای عظیمی از دادهها دسترسی دارند که میتوانند خروجی تو را به شدت افزایش دهند.
این ابزارها فقط به نوشتن کد کمک نمیکنند. آنها سرعت تو را بالا میبرند، بار ذهنی را کاهش میدهند و اجازه میدهند روی حل واقعی مسائل تمرکز کنی نه کدهای کلیشهای. با تنظیم درست، واقعاً میتوانی تبدیل به «مهندس ۱۰ برابر» شوی که قبلاً شوخی میکردیم.
و این فقط اتوکامپلیت نیست. در سال ۲۰۲۵، دستیارهای هوشمند وارد میدان شدهاند — دستیارهایی که فقط کد تولید نمیکنند، بلکه کار خود را بررسی میکنند، خطاها را تحلیل میکنند، وظایف را در پلتفرمهای مختلف خودکار میکنند و حتی با همتیمیها یا دیگر دستیارها ارتباط برقرار میکنند. اینها قادر به انجام جریانهای کاری پیچیدهای هستند که قبلاً نیاز به چند نفر داشت.
پس هوش مصنوعی را دست کم نگیر. آن را بپذیر، عمیقاً در جریان کاری خود ادغام کن و بگذار تواناییهای تو را چند برابر کند.
نتیجهگیری
انتقال از Web2 به Web3 فقط تغییر فناوری نیست — بلکه تغییر ذهنیت است. یعنی پذیرش عدم قطعیت، ماندن در حالت انطباقپذیر و عضویت در یک جامعه جهانی و پرشتاب.
Web3 آزادی بیسابقه، نوآوری و مالکیت را به توسعهدهندگان ارائه میدهد، اما در عین حال یادگیری مداوم، مقاومت و تمایل به عمل را نیز میطلبد.
اگر آمادهای که کنترل حرفهات را در دست بگیری و به تغییر تن دهی، Web3 میتواند تو را فراتر از آنچه تصور میکردی ببرد. نکاتی که اینجا گفته شد همه چالشها را پوشش نمیدهند، اما شروع محکم و خوبی به تو میدهند.
به مرزهای نو خوش آمدی.
ثبت نظر