«تمرکززدایی» شعار همیشگی دنیای کریپتو است، با اینحال این واژه حتی یکبار هم در وایتپیپر بیتکوین سال ۲۰۰۸ ذکر نشده. آنچه ساتوشی شرح داد، مفهومی محدودتر و رادیکالتر بود: یک سیستم همتا به همتا که اعتماد به نهادها را با اثبات رمزنگاریشده و قابل حسابرسی عمومی جایگزین میکند. اعتماد را میتوان به حداقل رساند بدون آنکه قدرت بهطور مساوی توزیع شود، و همین تفاوت — که هم مبلغین و هم نهادهای تنظیمگر آن را نادیده گرفتهاند — مسیر بحث را از همان ابتدا منحرف کرده است.
زمانیکه ویلیام هینمن، مدیر پیشین SEC، در سال ۲۰۱۸ مطرح کرد که یک توکن میتواند پس از رسیدن به «تمرکززدایی کافی» از قوانین اوراق بهادار معاف شود، شمارش نودها به آیینی برای تبعیت از قانون و یک نمایش دروغین توسط توسعهدهندگان تبدیل شد. پروژهها میتوانستند تنها با اشاره به معیاری که هیچکس قادر به تعریف دقیق آن نبود، ادعا کنند که از نظارت معافاند. بلاغت «تمرکززدایی» به پردهای دودآلود تبدیل شد برای تکرار همان سلسلهمراتب قدیمی: افراد درونی منابع کمیاب را کنترل میکنند و افراد بیرونی نقش نقدشوندگی خروج را ایفا میکنند.
کریپتو مهم است، نه بهخاطر آنکه قدرت را از بین میبرد، بلکه بهخاطر آنکه مشخص میکند چه کسی میتواند از آن استفاده کند. سه قابلیت است که بلاکچین را از زیرساخت مالی سنتی متمایز میکند — و این قابلیتها حتی وقتی نفوذ بهطور نامتوازن توزیع شده باقی بماند، همچنان کاربرد دارند:
۱. نگهداری مستقل از دارایی دیجیتال: یک عبارت ۱۲ کلمهای به هرکسی اجازه میدهد داراییهای خود را بدون نیاز به مجوز بانکی یا حمایت سیاسی نگه دارد.
۲. تسویه جهانی و بدون نیاز به مجوز: استیبلکوینهای دلاری در عرض چند ثانیه با کسری از هزینه مرزها را میپیمایند و صفهای سوئیفت و کنترلهای سرمایه را دور میزنند.
۳. مالی برنامهپذیر: قراردادهای هوشمند داراییها را به نرمافزارهای قابل ترکیب تبدیل میکنند و این امکان را میدهند که هر فردی با اتصال اینترنتی بهجای صرفاً استفاده از بازارها، آنها را بسازد.
آنچه این سه را به هم پیوند میدهد، «اثبات» و «قابلیت حسابرسی» است.
شما به یک صرافی اعتماد نمیکنید چون هزاران نود دارد؛ به آن اعتماد میکنید چون میتوانید ثابت کنید بدون امضای شما توکنها جابهجا نمیشوند. ریاضیات نمیتواند سیاست را حذف کند، اما میتواند سوءاستفاده را محدود کند. امتیاز همچنان متمرکز میشود — در میان ماینرها، اعتبارسنجها و خزانهداریهای استیبلکوین — اما قدرت آنها را راحتتر میتوان شناسایی، حسابرسی و در صورت لزوم، دور زد. بنابراین پیشرفت مهندسی یعنی حمله به نقاط گلوگاه مشخصی که امتیاز میتواند در آنها رشد کند.
در حالی که رمزنگاری نمیتواند سلسلهمراتب را از بین ببرد، میتواند آن را به روشنایی روز بیاورد و خروج را همیشه باز نگه دارد. این هدف نه آرمانشهرگونه، بلکه انقلابی است. چرا؟ چون شفافیت و امکان خروج، نه شمارش برابر رأیها، پایه آزادی در بازارهای دیجیتال است. اعتبارسنجها ممکن است قدرتمند باشند، اما اگر کاربران بتوانند وضعیت شبکه را بهراحتی تأیید کنند و به پروتکل جایگزین مهاجرت کنند، این قدرت قابلمجادله میشود.
صنعت باید پراستفادهترین روایت خود را کنار بگذارد. «تمرکززدایی» یک نقطه پایان را القا میکند — پراکندگی نهایی قدرت. اما در عمل، قدرت خود را تطبیق میدهد؛ سؤال واقعی این است که آیا ساختارهای قدرت در برابر بهچالشکشیدهشدن باز میمانند یا خیر. اگر معیار را این قرار دهیم، پیشرفت کریپتو به این بستگی دارد که پنهانکاری امتیاز تا چه حد دشوار باشد، نه اینکه یک پروتکل با چه زبانی خودش را «غیرمتمرکز» معرفی میکند. تمام پروژههای «غیرمتمرکز» هوش مصنوعی — بله، شما هم مشمول این حرف هستید.
وعده پایدار کریپتو پلورالیسم (تکثرگرایی) است؛ وظیفه ما فشردهسازی مداوم قدرت اختیاری در دست دروازهبانهاست، بهنحوی که همیشه فقط با یک تراکنش بدون نیاز به مجوز بتوان خروج کرد.
در غیر اینصورت، کریپتو بهآرامی به زیرساخت فناوری برای مالکیت و داراییهای تعریفشده با نرمافزار تنزل پیدا خواهد کرد.
ثبت نظر