تیم برنرز-لی، پیشگام دنیای اینترنت، روزی رؤیای ساخت یک سیستم اطلاعاتی باز و در دسترس برای همه را در سر داشت؛ جایی که همه بتوانند آزادانه در آن مشارکت، همکاری، اشتراکگذاری و یادگیری کنند. اما اینترنت امروز، از آن آرمان دور شده است.
امروزه اینترنت بیشتر به سمت انحصار و کنترل سوق یافته تا آزادی. چه از نظر سانسور توسط دولتها یا شرکتهای خصوصی، چه از نظر تسلط شرکتهای تجاری بر جریان اطلاعات، حالا اینترنت به میدان جنگی میان سیاستمداران و شرکتهای سودجو تبدیل شده است.
Web3، با تکیه بر اپلیکیشنهای غیرمتمرکز (DApp)، این امید را زنده کرده که شاید دوباره بتوان به آن فضای آزاد و بدون نیاز به اجازه بازگشت. اما در کمال تناقض، بسیاری از DAppهای امروزی هنوز به زیرساختها یا منابع اطلاعاتی متمرکز وابستهاند. این نقاط تمرکز، امنیت و یکپارچگی کل اکوسیستم را به خطر میاندازند، همانطور که در مورد شبکه سولانا بارها دیدهایم.
سیستمها به اندازه ضعیفترین بخششان آسیبپذیرند. اگر DAppها بخواهند واقعاً بر اساس اصول Web3 عمل کنند، باید از زیرساختهایی باز، غیرمتمرکز و قابلراستیآزمایی استفاده کنند.
آسیبپذیری متمرکز در DAppها
اکثر توسعهدهندگان، ظاهر DAppها را بهصورت غیرمتمرکز طراحی میکنند، اما پشتصحنه یا همان بخش بکاند را بر پایه زیرساختهای متمرکز میسازند.
بیشتر DAppها بر روی پلتفرمهای ابری متمرکز مثل Amazon Web Services (AWS)، Google Cloud و Microsoft Azure اجرا میشوند. این پلتفرمها هرچند در دسترس هستند، اما مستعد اختلال، سانسور و نقطهضعفهای متمرکزند که میتواند باعث قطعی جهانی شود.
تاریخ، نمونههای زیادی از این شکستها دارد؛ مثل زمانی که MetaMask — کیف پولی که ادعای غیرمتمرکز بودن دارد — برای اتصال به اتریوم به Infura متکی بود. در سال ۲۰۲۲، وقتی Infura دسترسی را در پی تحریمهای آمریکا مسدود کرد، کاربران متامسک در برخی مناطق نتوانستند به کیف پول خود دسترسی داشته باشند.
این تنها نمونه نیست؛ کاربران Infura بارها با قطعی سرویس روبهرو شدهاند. همچنین کاربران سولانا و پالیگان نیز در زمان شلوغی شبکه، بهدلیل بار زیاد روی RPCهای متمرکز، دچار قطعی شدند.
بنابراین DAppهایی که به زیرساختهای متمرکز تکیه دارند، در معرض قطعی، دادههای نادرست، اختلال در دسترسی و مشکلات فراوان هستند. این اتفاقات نشان میدهند که حرکت بهسمت زیرساختهای غیرمتمرکز برای انتقال داده، امری ضروری است.
چرا DAppها باید واقعاً غیرمتمرکز باشند؟
اپلیکیشن غیرمتمرکز که زیرساخت متمرکز داشته باشد، تناقض است.
بهجای استفاده از AWS یا Google Cloud، DAppها باید از پروتکلهای متنباز مثل IPFS، Filecoin یا Arweave استفاده کنند. این پروتکلها، فضای ذخیرهسازی توزیعشدهای ارائه میدهند که دستکاریناپذیر است، قطعی ندارد و از اختلالات تصادفی جلوگیری میکند.
در این مدل، دادهها توسط اپراتورهای مستقل گره (node) مدیریت میشود. این باعث میشود درخواستهای اطلاعاتی در کل شبکه پخش شده و هیچ نقطهضعفی برای ازکارافتادن کل سیستم وجود نداشته باشد.
از آنجایی که گرههای منفرد نمیتوانند جریان اطلاعات را مسدود کنند، حتی در صورت ازکارافتادن چند گره، شبکه همچنان در دسترس باقی میماند.
این زیرساخت غیرمتمرکز همچنین وابستگی به واسطههایی که ممکن است جریان اطلاعات را کنترل کنند، حذف میکند. بهجای آن، DAppها بهطور مستقیم با دادهها، ارائهدهندگان خدمات و کاربران در یک سیستم متنباز و یکپارچه ارتباط برقرار میکنند.
بهعنوان مثال، Pocket Network امکان دسترسی آزاد به دادهها را فراهم کرده، طوری که هر DApp میتواند بدون اتکا به نهادهای متمرکز، اطلاعات موردنیاز خود را دریافت کند. نسخه ارتقایافته Pocket به نام Shannon، اولین شبکه Open API غیرمتمرکز و بدون نیاز به اجازه را ایجاد کرده است.
شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز مثل Bluesky و AT Protocol به جای استفاده از RPCهای متمرکز، از RPCهای غیرمتمرکز برای دسترسی به دادهها استفاده میکنند. همینطور، پروتکلهای DeFi که از Chainlink بهره میبرند، برای دریافت قیمت لحظهای داراییها به APIهای متمرکز وابسته نیستند.
یک زیرساخت واقعاً غیرمتمرکز، پیشنیاز ساخت اکوسیستمی پایدار و مقاوم برای DAppها است؛ سیستمی که بتواند به رؤیای اولیه تیم برنرز-لی یعنی اینترنتی در دسترس همه، بدون وابستگی به قدرتهای بزرگ، بازگردد.
بازگشت به رؤیای اینترنت باز
تیم برنرز-لی هیچگاه نمیخواست چند شرکت بزرگ، اینترنت را به باغهای بستهای تبدیل کنند که در آن کاربران زیر سلطه شرکتها باشند. او خواهان جهانی دیجیتال با ارتباطات باز و بدون واسطه بود.
این نگاه، با ایده ساتوشی ناکاموتو — بنیانگذار بیتکوین — در ایجاد سیستمی غیرمتمرکز و همتا به همتا نیز همخوانی دارد. هرچند که امروزه کریپتو تا حد زیادی به قمار شبیه شده، اما دیدگاه اصلی ناکاموتو و جامعه سایفرپانک این نبود.
با این حال، سازندگان Web3 هنوز در حال توسعه زیرساختهایی هستند که بتواند این دو رؤیا را محقق کند. چرا که دنیای دیجیتال باز، نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک نیاز ضروری است.
پروتکلهای غیرمتمرکز برای دادههای متنباز، در حال تبدیل شدن به مسیر جدید برای دسترسی بدون مانع به اطلاعات هستند. این روند میتواند هم برای آموزش هوش مصنوعی و هم تعامل میان DAppهای مختلف (cross-chain) کاربرد داشته باشد.
با توجه به اینکه بازار دادههای باز، اکنون ۳۵۰ میلیارد دلار ارزش دارد، ضروری است که کنترل اطلاعات از دست نهادهای متمرکز خارج و به اپراتورهای غیرمتمرکز واگذار شود.
برای اینکه فناوریهایی مثل کریپتو، هوش مصنوعی و سایر تکنولوژیهای نوظهور بتوانند رشد کنند، باید مدل کسبوکار Web2 را کنار گذاشت و به آرمان اولیه اینترنت در قالب Web3 بازگشت. و این، تنها با ایجاد زیرساختهایی غیرمتمرکز و بدون نقطهضعف ممکن خواهد بود.
ثبت نظر