سالهاست که یک «تبادل ارزش معیوب» اینترنت را شکل داده است. شرکتهای هوش مصنوعی، در رقابتی دیوانهوار برای ساخت مدلهای قدرتمند، رباتهایی را به کار گرفتند تا بدون اجازه و بدون پرداخت هزینه، کل محتوای اینترنت را جمعآوری کنند. این روشِ جمعآوری گستردهی اخبار، آثار هنری و دادهها، خالقان و تولیدکنندگان محتوا را که موتور دنیای دیجیتال هستند، به حاشیه برد.
اما حالا Cloudflare، شرکتی که از بیش از ۲۴ میلیون وبسایت محافظت میکند و نزدیک به ۱۶٪ ترافیک اینترنت جهانی را مدیریت میکند، ورق را برگردانده است؛ این شرکت رباتها را مسدود میکند مگر آنکه خودِ ناشران بهصراحت اجازه دهند. گزارش TollBit با عنوان «وضعیت رباتها» نشان میدهد فقط در مارس ۲۰۲۵، بیش از ۲۶ میلیون مورد خزیدن رباتهای هوش مصنوعی که به فایل robots.txt اهمیتی ندادهاند، ثبت شده است؛ این یعنی سیستم قدیمی robots.txt دیگر کارایی ندارد.
اکنون Cloudflare با مجبور کردن رباتها به کسب اجازه پیش از جمعآوری دادهها، قدرت را به دست ناشران و خالقان بازگردانده است. این اقدام، مقدمهای برای بازاری مبتنی بر توکن است که در آن دسترسی به محتوا ردیابی، مجوزدهی و پولی میشود؛ نتیجه این تحول، بازنویسی ارزشگذاری و کنترل محتوا در اینترنت خواهد بود و ممکن است باعث رشد سریع توکنیزهسازی مبتنی بر بلاکچین شود.
دیوار پرداخت برای رباتها: «پرداخت به ازای خزیدن»
طرح جدید Cloudflare به نام پرداخت به ازای خزیدن، به ناشران امکان میدهد از رباتها هزینه دریافت کنند. این مدل شبیه دیوارهای پرداخت سنتی است، اما این بار به جای افراد، هدف آن ماشینها و رباتها هستند.
در این روش، هر خزنده (ربات) باید ابتدا از طریق یک هدر خاص احراز هویت شود؛ سپس Cloudflare هر درخواست URL را اندازهگیری کرده و مبلغ را از حساب پیشپرداخت خزنده کسر میکند و همان لحظه مبلغ را به ناشر پرداخت میکند.
این روش، مشکل پرداخت هزینه را حل میکند؛ اما یک چالش جدید به وجود میآورد: چگونه یک ربات ثابت کند که هزینه صحیح را به مالک درست پرداخت کرده است؟ و اگر ناشر نخواهد دیگر دسترسی دهد، چطور میتواند دسترسی را لغو کند؟
قراردادهای سنتی در این فضا جواب نمیدهند؛ بستن یک قرارداد اختصاصی هفتهها زمان میبرد و هزینههای حقوقی آن گاهی به دهها هزار دلار میرسد؛ درحالیکه یک ربات در همین مدت میتواند میلیونها صفحه را اسکن کند.
اینجاست که توکنها و قراردادهای هوشمند به میدان میآیند. آنها اجازه، قیمت و شرایط لغو دسترسی را مستقیماً در خودشان ثبت میکنند. ربات، هنگام مواجهه با محتوای محافظت شده، یک توکن کیفپولمحور ارائه میکند؛ سایت، این توکن را روی بلاکچین بررسی میکند و سپس محتوا را نمایش میدهد یا دسترسی را رد میکند؛ بدون ایمیل، بدون قرارداد، فقط یک پاسخ رمزنگاریشده: بله یا نه.
مزایای مجوزهای توکنیزهشده
قراردادهای هوشمند، اجرای قوانین را خودکار میکنند. آنها با هر درخواست، مجوز را بررسی کرده و همه استفادهها را روی یک دفترکل شفاف ثبت میکنند. همچنین امکان قیمتگذاری بسیار دقیق را فراهم میکنند؛ مثلاً نویسنده میتواند برای هر پاراگراف هزینهای بسیار ناچیز (مثلاً یک ساتوشی) تعیین کند، یا عکاس بر اساس هر پیکسل هزینه دریافت کند؛ این کار باعث میشود پرداختهای خرد در عمل ممکن شود.
ما قبلاً یک نمونه واقعی داریم: قرارداد ششسالهی Shutterstock با OpenAI که آرشیو رسانهای خود را به یک منبع داده دارای هزینه تبدیل کرد و در سال گذشته، بیش از ۱۰۰ میلیون دلار درآمد از داده برای هوش مصنوعی به دست آورد.
توکنها به راحتی در سطح جهانی جابهجا میشوند؛ رباتی در سئول میتواند ظرف چند ثانیه هزینه را به شاعری در سائوپائولو بپردازد، بدون دغدغه نرخ ارز. حتی در صورت اجازهی قرارداد، این مجوزها میتوانند در بازارهای ثانویه معامله شوند و همچنان سهمی از درآمد به سازنده اصلی برسد.
این ویژگیها باعث ایجاد بازاری قابل برنامهریزی میشود که در آن مالکین، قوانین را تعیین میکنند و الگوریتمها موظف به رعایت آن هستند؛ به عبارتی، خزیدن به یک تجارت داوطلبانه تبدیل میشود.
اما چالشها واقعی هستند
توکنیزهسازی هیچوقت یک «عصای جادویی» نیست. اول اینکه خالقان محتوا باید آثارشان را توکنیزه کنند که برای بسیاری از آنها دشوار است. دوم اینکه استانداردهای مختلفی وجود دارد:
-
در شبکه اتریوم، استاندارد ERC-1155 به یک قرارداد اجازه میدهد توکنهای همارز (Fungible) و غیرهمارز (NFT) را با هم ایجاد کند و هزینه گس را با تجمیع کاهش دهد.
-
در مقابل، در شبکه Solana، هر دارایی تحت یک برنامه جداگانه ضرب میشود؛ این کار انعطافپذیری را کاهش میدهد اما به دلیل سرعت بالا و هزینه پایین سولانا، جذاب است.
نمونهای از اجرای این مدل با هزینه پایین در حال حاضر وجود دارد: پروتکل Verify متعلق به Fox Corp روی زنجیره جانبی Polygon اجرا میشود. این پروتکل هش محتوا را روی اتریوم ثبت میکند اما تأیید سریع و کمهزینه را در لایه دوم انجام میدهد.
با این حال، اجرای بین زنجیرهای همچنان ضعیف است؛ مجوزی که در اتریوم معتبر است، ممکن است برای رباتی که بر پایه سولانا کار میکند، اصلاً دیده نشود. به همین دلیل نیاز به استانداردهای مشترک برای توکنها بسیار فوری است.
مقیاسپذیری نیز یک چالش کلیدی است؛ Cloudflare روزانه تریلیونها درخواست را مدیریت میکند و اگر بخواهد همه اینها را روی زنجیره تأیید کند، هزینههای گس سر به فلک خواهد زد. راهحلهایی مثل اثباتهای خارج از زنجیره یا لایه دوم کمک میکنند اما پیچیدگی میافزایند. همچنین ممکن است ناشران کوچک، به دلیل هزینههای بلاکچین یا ابهامات قانونی، از این روند کنار بکشند. بنابراین، هر راهحلی باید موانع ورود را کاهش دهد؛ وگرنه فقط به نفع ناشران بزرگ خواهد بود.
فرصتطلبی سازندگان کریپتو
همهی این مشکلات، فرصتهای تازه برای استارتاپها خلق میکنند:
-
ساخت ابزارهایی برای ضرب توکن بدون نیاز به کیف پول،
-
تعریف مجوزهای قابل خواندن توسط رباتها،
-
پلهای پرداخت اشتراکی بین ارزهای فیات و توکنها.
حرکت Cloudflare این فرصتها را فوری کرده است؛ و مهمتر اینکه، رایگانترین تبلیغ ممکن را هم برای آنها فراهم کرده است.
بهزودی انتظار داشته باشید ابزارهایی وارد بازار شوند که با یک کلیک، مثلاً به سایتهایی مثل WordPress یا Ghost وصل شوند، پشتپرده مجوز توکنیزه بسازند و حتی فایل robots.txt را بهطور خودکار بهروز کنند. برخی از شرکتهای بزرگ هوش مصنوعی، که به دادههای قانونی و شفاف نیاز دارند، در حال مذاکره برای تأمین مالی چنین پروژههایی هستند؛ چون پرداخت هزینه مشخص، همیشه بهتر از دعواهای چندملیتی در دادگاههاست.
رژیم دادهی بهتر برای هوش مصنوعی
توکنیزه کردن محتوا فقط به سازندگان پول نمیرساند؛ بلکه کیفیت مدلهای هوش مصنوعی را هم بهبود میبخشد. دادههای دارای مجوز شفاف هستند و میتوان منبع و سوگیری آنها را بررسی کرد.
هنگامی که یک اثر هنری پشت یک توکن غیرقابل تغییر قرار میگیرد، مدل هوش مصنوعی میتواند به جای پاک کردن اعتبار اثر، آن را حفظ کند و نام صاحب اثر را هم ذکر کند.
حتی کاربران معمولی هم میتوانند دادههایشان را در قالب توکن به اشتراک بگذارند و از درآمدهای حاصل از آموزش مدلهای هوش مصنوعی سهم ببرند.
این شفافیت به نفع عموم نیز هست؛ وقتی ابزار هوش مصنوعی از مقالهای نقلقول میکند، میتواند مستقیماً به رکورد توکن آن مقاله لینک دهد؛ مخاطب هم با یک کلیک، منبع اصلی را ببیند؛ درست مثل دوران ابتدایی اینترنت که همه چیز با لینک دادن معنا پیدا میکرد.
از استخراج به تبادل
اقدام Cloudflare یک حقیقت را به دنیا نشان داد؛ همان حرفی که فعالان کریپتو سالهاست فریاد میزنند:
ارزش دیجیتال، به مالکیت دیجیتال نیاز دارد.
وب ۲ با سرعت کپی-پیست به ثروت رسید؛ اما وب ۳ بر پایه منشأ اثباتشده بنا شده است.
البته هنوز موانع زیادی وجود دارد؛ استانداردها باید یکی شوند، تجربه کاربری باید به یک گزینه ساده مثل "فعال کن و فراموش کن" برسد. اما حالا بازار مهیا است:
-
ناشران به قدرت و درآمد نیاز دارند.
-
شرکتهای هوش مصنوعی به دادههای مجوزدار نیاز دارند.
-
بلاکچین هم میتواند میانجی این معامله باشد.
جمعبندی: فرصت را از دست ندهید
آخرین باری که زیرساختهای وب اینقدر ناگهانی تغییر کرد، زمانی بود که مرورگرها شروع به هشدار دادن درباره سایتهای بدون HTTPS کردند.
ناشرانی که همین حالا وارد این بازی شوند، قیمت پایهی محتوا را تعیین خواهند کرد؛ و شرکتهای هوش مصنوعی که به جای دزدی، سراغ همکاری بروند، به دادههای قانونی و تمیز برای آموزش مدلهایشان دست پیدا میکنند.
همه چیز در حال تغییر است: قانونگذاران در حال رصد هستند، سرمایهگذاران کمین کردهاند، و نهادهای استانداردسازی با سرعت میدوند تا عقب نمانند.
تاریخ، این لحظه را به یاد خواهد سپرد:
روزی که رباتها برای محتوا قیمتگذاری شدند.
دسترسی را توکنیزه کن، رباتها را به پرداخت وادار کن، و کلید اینترنت را به دستان خالقان بازگردان.
ثبت نظر