ارزش بازار

شاخص ترس و طمع

قیمت تتر

ت

دامیننس بیت‌کوین

شنبه - 1404/4/28 | Saturday - 2025/07/19

هدف نهایی: حاکمیت دیجیتال

  • انتشار
    1404-04-10
  • کد خبر
    1846
T T
لینک مستقیم خبر

تمرکززدایی ابزار است، حاکمیت هدف نهایی است

تمرکززدایی، واژه‌ای بدفهمیده‌شده در دنیای بلاک‌چین

در صنعت بلاک‌چین، یکی از واژه‌هایی که بیش از همه اشتباه درک شده، «تمرکززدایی» است. این کلمه تبدیل به یک شعار تبلیغاتی، یک تیک‌زدنی سطحی و حتی نوعی باور کورکورانه شده است. اما تمرکززدایی هدف نهایی نیست؛ تنها یک ابزار است. هدف واقعی حاکمیت (Sovereignty) است — یعنی توانایی واقعی افراد و جوامع برای کنترل زیرساخت، دارایی‌ها و داده‌های خود بر اساس شرایط دلخواه‌شان، بدون وابستگی به شبکه‌های جهانی یا گروه‌هایی که می‌توانند سانسور کنند، از کار بیندازند یا کنترل را به دست بگیرند. اساساً دلیل وجودی فضای بلاک‌چین همین است.

امروزه شبکه‌های عظیمی مانند اتریوم یا بیت‌کوین ساخته‌ایم که قرار بود «بدون نیاز به اعتماد» و «متوقف‌نشدنی» باشند. اما در واقع، فقط اعتماد را از دولت‌ها و بانک‌ها به سمت یک مجموعه‌ی واحد از تأییدکننده‌های جهانی منتقل کرده‌ایم. حتی اگر یک شبکه غیرمتمرکز باشد، تکیه به یک شبکه واحد، خودش نوعی تمرکز است.

این سوءتفاهم ریشه‌ای درباره تمرکززدایی است: تمرکززدایی نباید محدود به یک شبکه خاص باشد، بلکه باید تعدد شبکه‌های غیرمتمرکز را شامل شود.


محدودیت‌های شبکه‌های جهانی و توهم بی‌نیازی از اعتماد

شاید حرف محبوبی نباشد، اما من معتقدم که شبکه بیت‌کوین نمی‌تواند از یک سناریوی جنگ جهانی سوم جان سالم به‌در ببرد.

اگر نتوانی زیرساخت خودت را راه‌اندازی کنی، یا در شرایط بحران و قطع شبکه جهانی نتوانی تراکنش یا هماهنگی انجام دهی، پس حاکم نیستی؛ بلکه داری «حاکمیت اجاره‌ای» از کسانی می‌گیری که آن شبکه را حفظ می‌کنند. بلاک‌چینی که نتوانی به‌صورت محلی آن را اجرا کنی، واقعاً بلاک‌چین مستقلی نیست. اگر جامعه‌ات، DAO‌ات یا حتی کشورت نتواند در شرایط قطع شبکه‌ی جهانی همچنان سیستمش را حفظ کند، تمرکززدایی فقط یک نمایش است.

شبکه‌های واقعاً مستقل باید مقاوم باشند؛ یعنی به‌قدر نیاز محلی اجرا شوند، اما در صورت امکان، در سطح جهانی مشارکت کنند.

برای رسیدن به چنین ساختاری، زیرساخت‌هایی می‌خواهیم که به‌صورت پیش‌فرض بر حاکمیت محلی بنا شده باشند و فقط زمانی از اجماع جهانی استفاده کنند که منطقی باشد. در جهانی چندقطبی یا حتی در سناریویی که اینترنت از سوی دشمن مختل شود، باید بتوانیم اقتصاد محلی، سازمان‌ها و جوامع‌مان را زنده نگه داریم. وقتی شبکه‌ی جهانی قطع می‌شود، نباید دارایی‌ها، ابزارهای هماهنگی یا توانایی انجام تراکنش‌ها را از دست بدهیم.

این حرف خیالبافی نیست. زیرساخت دیجیتال باید به‌صورت پیش‌فرض مقاوم در برابر بحران باشد — نه فقط بر پایه‌ی خوش‌بینی. اگر برای زنده‌ماندن سیستم‌ها مجبور باشیم به یک شبکه جهانی تکیه کنیم، فقط با نسخه‌ای مدرن‌تر از همان تمرکز قدیمی طرف هستیم — البته با رمزنگاری بیشتر.

نحوه استفاده‌ی امروز مردم از اتریوم، به طرز خطرناکی شبیه یک «دولت جهانی واحد» برای دنیای کریپتو است. همه دارایی‌ها، هویت‌ها و فرآیندهای حکمرانی‌شان به یک ماشین جهانی واحد گره خورده. این یک سطح حمله‌ی گسترده است — هم از نظر فنی و هم اجتماعی. و دقیقاً برخلاف چیزی است که باید دنبال کنیم: جهانی که در آن جوامع خودشان قواعد، امنیت و مدل‌های اعتمادشان را تعریف می‌کنند. ما به تنوع در مدل‌های اعتماد نیاز داریم.

هر برنامه یا جامعه‌ای لزوماً نباید به همان مجموعه تأییدکننده‌ها یا همان روند حکمرانی اعتماد کند.


حاکمیت یعنی مالک بودن بر پشته‌فناوری (Own your stack)

اگر یک دهه اخیر چیزی به ما یاد داده باشد، این است که زیرساخت دیجیتال شکننده است. هک‌ها، دخالت‌های دولتی، قوانین سفت‌وسخت یا حتی نقص‌های فنی ساده می‌توانند سیستم‌هایی را که «غیرقابل توقف» می‌نامیدیم، از کار بیندازند.

تنها راه ساختن سیستم‌هایی ماندگار، طراحی مقاوم است. یعنی باید بتوانی زیرساخت خودت را اجرا کنی، حتی اگر بقیه دنیا آفلاین باشد. باید بتوانی هر زمان خواستی با شبکه‌های جهانی تعامل کنی — ولی هیچ‌وقت مجبور نباشی که برای فعالیت‌های حیاتی‌ات به آن‌ها وابسته باشی.

اگر داده‌ات عمومی است، پس متعلق به تو نیست. حریم خصوصی یک تجمل نیست — بلکه پیش‌نیازی برای حاکمیت است.

چرا باید یک DAO در بوئنوس آیرس یا یک تعاونی در برلین مجبور باشند به همان تأییدکننده‌هایی اعتماد کنند که همه استفاده می‌کنند؟ حاکمیت یعنی بتوانی مدل اعتماد خودت را انتخاب کنی. شاید بخواهی فقط به تأییدکننده‌های محلی که می‌شناسی اعتماد کنی. شاید بخواهی با جوامع دیگر فدراسیون بسازی. شاید هم بخواهی کاملاً مستقل باشی. مهم این است که تو انتخاب می‌کنی — نه یک سیاستمدار، نه یک بنیان‌گذار پروژه، و نه کارتل‌های تأییدکننده آن‌طرف دنیا.

در حال حاضر، جوامع مختلفی در حال آزمودن ارزهای محلی، DAOها و مدل‌های حکمرانی مخصوص به خود هستند. این آینده‌ای است که باید دنبال کنیم: چهل‌تکه‌ای از سیستم‌های مستقل که وقتی لازم باشد با هم کار می‌کنند، اما هیچ‌گاه مجبور به همسان‌سازی با یک مدل جهانی نیستند.

اگر شبکه جهانی از کار بیفتد، اقتصاد محلی شما همچنان فعال می‌ماند. اگر شبکه جهانی در دست دشمن بیفتد، جامعه‌تان همه‌چیز را از دست نمی‌دهد.


نتیجه‌گیری: حاکمیت هدف نهایی است، نه تمرکززدایی

اگر می‌خواهیم بلاک‌چین واقعاً به آن اهداف بلندپروازانه‌ای که برایش در نظر گرفته شده دست پیدا کند، باید دست از تقدیس کورکورانه تمرکززدایی برداریم و به‌جای آن برای حاکمیت بسازیم.

آینده، دفترکل جهانی واحد نخواهد بود. آینده متعلق به افراد، جوامع و سازمان‌هایی است که قدرت دارند سرنوشت خود را تعیین کنند.

تمرکززدایی ابزار است.
حاکمیت هدف است.

بیایید برای حاکمیت بسازیم.

 


ثبت نظر

نظرات گذشته

هنوز برای هدف نهایی: حاکمیت دیجیتال نظری ثبت نشده است.